شكرا لزيارتك..أتمنى أن تمدنى برأيك عن المدونة سلبيات إيجابيات،الموضوعات المفضلة لديك لنشرها..تساؤلاتك..علي البريد التالى:M.A.Zeineddin@gmail.com

الأربعاء، أبريل 29، 2009

لم الإنتظار؟!




لم الإنتظار؟ّ!








سألتني ذات يوم لماذا تنتظر كثيرا؟


لماذا تتردد كثيرا؟


لماذا تتحجج كثيرا؟


لماذا تتراجع كثيرا؟


فلم أدري بما أجيب عليها


بما أخبرها


ولكن بعد لحظة وضحاها


وجدت الجواب


بين طيات عقلي


يحارب امواج اليأس


بأن هذة طبيعتي


هذة شخصيتي


هذا كياني


لا أستطيع أن أكون شخصا أخر


لا أستطيع أن أكون ظل لشخصا آخر


سأكون أنا


لن أتغاضي عن عيوبي


سأعالجها


ولكني لن أتغيير


لآكون نسخة من آخر






















تمت



3:52am



28-4-2009



عابر سبيل

الاثنين، أبريل 13، 2009

هالة من النور

هالة من النور


وقفت ذات يوم أتطلع من نافذتي الصغيرة

التي ارقب بها العالم من حولي

واتمتع بالنظر منها لاري ذلك العالم البعيد والقريب

مجرد بضعة نظرات صغيرة كل يوم
تغنيني عن الحديث مع الكثيرين

ذات يوم كانت انظر من تلك النافذة الاثيرة

فإذا بي اري شيئا ما

مخلوق ما

كائن ما

لا أعرف ما هو
ولكنه
ظل يقترب
ويقترب
حتي أيقنت بانها النهاية
لا ريب في ذلك
وفجاءة خطر في بالي

أن أتمعن في ذلك المخلوق
أيا كانت ماهيته

وظللت ارقب ذلك الشيء حتي إقترب من نافذتي




فإذ به

ملاك



لم يكن ملاك بالمعني المعروف

ولكنه

هالة من الضوء

كادت تذهب ببصري


فإذا بي اجد ذلك القلب الذي لم يدق منذ زمن بعيد

يقفز طربا

فقد كان ذلك الملاك


ليس الإ بامي التي عادت من سفرها البعيد



وما كانت هذة الإ بإحدي حكاياتي مع نافذتي الصغيرة
التي أطل منها علي العالم


تمت
عابر سبيل
9:59م
13-4-2009

الأحد، أبريل 12، 2009

الملف الإيراني أغاني إيرانية مع الكلمات 2

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
مجموعة اخري من الأغاني الإيراتنية
أرجو أن تستمتعوا بتذوق اللغة

*
ستاره بیژن مرتضوی
تو اینجایی بگو گم شه ستاره
بگو شب تا دلش میخواد بباره
دوباره رخت عریانی به تن کن
بگو آینه مکرر شه دوباره
تو اینجایی بگو گم شه ستاره
بگو شب تا دلش میخواد بباره
دوباره رخت عریانی به تن کن
بگو آینه مکرر شه دوباره
کنار تو پر آوازه قلبم
غزلبارونه جانم از حضورت
به من تا میرسی گل میده لحظه
گلستون میشه ساعت از عبورت
توی شب کوچه های پرس و پرسه

منو پیدا کن از اندوه آواز

کنار مرگ خاموش کبوتر

منو پیدا کن از رویای پرواز

تو اینجایی بگو گم شه ستاره

بگو شب تا دلش میخواد بباره

دوباره رخت عریانی به تن کن

بگو آینه مکرر شه دوباره

تو اینجایی که نورانی شه اسمم

به من برگرده خورشید شبانه

که من دیوانه شم از خواستن تو

جهان رنگین کمون شه از ترانه

به من چیزی بده از موج و شبنم

به من چیزی بگو از ماه و ماهی

صدام کن تا که در وا شه به رویا

که رد شم از شبستان تباهی

کنار تو پر آوازه قلبم

غزلبارونه جانم از حضورت
به من تا میرسی گل میده لحظه

گلستون میشه ساعت از عبورت

توی شب کوچه های پرس و پرسه

منو پیدا کن از اندوه آواز

کنار مرگ خاموش کبوتر

منو پیدا کن از رویای پرواز

تو اینجایی بگو گم شه ستاره

بگو شب تا دلش میخواد بباره


دوباره رخت عریانی به تن کن

بگو آینه مکرر شه دوباره

بگو آینه مکرر شه دوباره
-*---*--*--*---*-نمی تونم همایون

اون که یه وقتی تنها کسم بود


تنها پانه دلی بی کسم بود


تنهام گذشت و رفت از کنارم


از درد دورش من بی قرارم


خیال می کردم پیشم می مونه


ترانه ای عشق واسه ام می خونه


خیال می کردم یه هم زبونه


نمی دونستم نه مهربونه!


با اینکه رفته اما هنوزم


از داغ عشقه اش دارم می سوزم


فکر و خیالش همش با همه


هرجه کی میرم ژولو چه شامه



دلم میخواد تا دوم بیارم


رو دردی دورش مارهم بی زارم


اما نمیشه راهی ندارم


نمی تونم من طاقت بیارم


اون که یه وقتی تنها کسم بود


تنها پانه دلی بی کسم بود

تنهام گذشت و رفت از کنارم


از درد دورش من بی قرارم


خیال می کردم پیشم می مونه


ترانه ای عشق واسه ام می خونه


خیال می کردم یه هم زبونه


نمی دونستم نه مهربونه
!

با اینکه رفته اما هنوزم


از داغ عشقه اش دارم می سوزم


فکر و خیالش همش با همه


هرجه کی میرم ژولو چه شامه


دلم میخواد تا دوم بیارم


رو دردی دورش مارهم بی زارم


اما نمیشه راهی ندارم


نمی تونم من طاقت بیارم


نمی تونم من طاقت بیارم

-*---*--*--*---*-
من آمده ام گوگوش

من آمده ام واي واي ، من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام

اي دلبر من الهي صد ساله شوي
در پهلوي ما نشسته همسايه شوي
همسايه شوي كه دست به ما سايه كني
شايد كه نصيب من بيچاره شوي



من آمده ام واي واي، من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام


عشق آمد و خيمه زد به صحراي دلم
زنجير وفا فكنده در پاي دلم
عشق اگر به فرياد دل ما نرسد
اي واي دلم واي دلم واي دلم


من آمده ام واي واي من آمده ام
عشق فرياد كند
من آمده ام كه ناز بنياد كند

من آمده ام


بيا كه برويم از اين ولايت من و تو
تو دست منو بگير و من دامن تو
جايي برسيم كه هر دو بيمار شويم
تو از غم بي كسي و من از غم تو

من آمده ام واي واي من آمده ام
عشق فرياد كند

من آمده ام كه ناز بنياد كند
من آمده ام
--*-*-*-*-*-*--


نگو گروهي از آريان

يادته حرفه اي اولِ منو هميشه از يكي بودوباس
از رفتن تا اخرِ خط وبا هم ديگه رسيدن بودو باس
حرف دلمنو ميرسونديم به خدايا كه خالقي عشقي
مي خواستيم اون هم صداي باشيم
كه تا عبد عاشقِي عشقي
نه نه نگو ديگه نگو نگو راهي واسع منو تو نمونده
نه نه نگو ديگه نگو ما رو غم به اخره خط رسونده
نه نه نگو ديگه نگو زندگي با هم جهنمه
نه نه نگو ديگه نگو كه جداي تمام شدن غمه

ولي ديدي از ياديمون رفت قولو قراره عشقه اونه
حالا حرفمون فقط اينه كه بايد بري كي بيمونه
حالا من مون دامو شبايه بي تو
حالا تو موندايو غمه تنهايه منم عطر تو او خاطرها تو او اشكو سكوت

و بي صداياينجا منم دل تنگه ديده اند
اونجا تو پيش منو غام زاده خودت ببين لاژ با زيمون
چطور بينه منو تورو
بي هم زاده
نه نه نگو ديگه نگو نگو راهي واسع منو تو نمونده
نه نه نگو ديگه نگو ما رو غام بي اخره خط رسونده
نه نه نگو ديگه نگو با هم زندگي جهنمه
نه نه نگو ديگه نگو كه جوده اي تمام شدن غمه
كه جوده اي تمام شدن غمه

الملف الإيراني اغاني إيرانية مع الكلمات

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
أتمني ان تستمتعوا
فقد إضغط علي اسم الأغنية وسيتم مشاهدتها فوراhttp://www.youtube.com/watch?v=r-R6QJ3cZ8I&feature=relatedنمی تونم
همایون
اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پانه دلی بی کسم بود

تنهام گذشت و رفت از کنارم

از درد دورش من بی قرارم

خیال می کردم پیشم می مونه

ترانه ای عشق واسه ام می خونه

خیال می کردم یه هم زبونه

نمی دونستم نه مهربونه!

با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقه اش دارم می سوزم

فکر و خیالش همش با همه

هرجه کی میرم ژولو چه شامه

دلم میخواد تا دوم بیارم

رو دردی دورش مارهم بی زارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمی تونم من طاقت بیارم

اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پانه دلی بی کسم بود

تنهام گذشت و رفت از کنارم

از درد دورش من بی قرارم

خیال می کردم پیشم می مونه

ترانه ای عشق واسه ام می خونه

خیال می کردم یه هم زبونه

نمی دونستم نه مهربونه!

با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقه اش دارم می سوزم

فکر و خیالش همش با همه

هرجه کی میرم ژولو چه شامه

دلم میخواد تا دوم بیارم

رو دردی دورش مارهم بی زارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمی تونم من طاقت بیارم

نمی تونم من طاقت بیارم
-*---*--*--*---*-
كامران هومن
دوست دارم خيلي زياد
دوست دارم
دوست دارم خيلي زياد
خيلي زياد
اينو واسه تو ساختمش
اميدوارم خوشت بياد


اين جمله ي منه
دوست دارم خيلي زياد
فکر کردن اصلا نمي خواد
دوست دارم خيلي زياد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خيلي زياد
به چشماتم خيلي مياد


دفتر شعر من کجاست
واسه ناز اون نگات
ميخوام امشب تا سحر
ترانه سازي بکنم

يه ترانه بسازم که جهاني شه
که همه دنيا بدونن
هيشکي مثل تو نميشه


با جمله هاي تکراري
دوباره بازي ميکنم
باز خودمو گول ميزنم
قافيه سازي ميکنم

دلم برات تنگ ميشه
قافيه اش از سنگ ميشه
دلم فقط تو رو ميخواد
قافيه اش از دل مياد
هيچي تو ذهنم نمياد
هيچي تو ذهنم نمياد

خسته ميشم از هر چي جمله ست که با حرف دله
نوشتن ترانه هم خداييش انگار مشکله

دفترو ميذارم کنار
چشمامو رو هم ميذارم
تو رو کنارم ميبينم
بي اختيار بهت ميگم
دوستت دارم خيلي زياد
دوست دارم خيلي زياد

اين جمله ي منه
دوست دارم خيلي زياد
فکر کردن اصلا نمي خواد
دوست دارم خيلي زياد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خيلي زياد
به چشماتم خيلي مياد


اين جمله ي منه
دوست دارم خيلي زياد
شعر بايد خودش بياد
دوست دارم خيلي زياد
قافيه لازم نداره
دوست دارم خيلي زياد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خيلي زياد
به چشماتم خيلي مياد

سهراب سپهري، شاملو،

حافظ و سعديميخونم
دنبال يک حرف قشنگ

تا صبح بيدار ميمونم
گوشي رو برميدارم و
زنگ به مريم مي زنم
يه گوشه تنها ميشينم
گيتار و با غم ميزنم

اين جمله ي منه
دوست دارم خيلي زياد
فکر کردن اصلا نمي خواد
دوست دارم خيلي زياد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خيلي زياد
به چشماتم خيلي مياد


اين جمله ي منه
دوست دارم خيلي زياد
شعر بايد خودش بياد
دوست دارم خيلي زياد
قافيه لازم نداره
دوست دارم خيلي زياد
فقط واسه تو ساختمش
دوست دارم خيلي زياد
به چشماتم خيلي مياد
كالعادة يتبع؛؛؛

كلمة في خبر روح التحدي الملف الإيراني

روح التحدي
انطلقت أنوشيني أنصاري الأمريكية من أصل إيراني في الفضاء علي متن المركبة الروسية سويوز في طريقها إلي محطة الفضاء المدارية يرافقها رائدا فضاء روسي وأمريكي لتصبح بذلك أول سيدة تخوض السياحة الفضائية‏,‏ وتحملت أنوشيني تكلفة الرحلة والتي بلغت عشرين مليون دولار‏.‏ وجدير بالذكر أن مليونيرا أمريكيا آخر اسمه دينيس تيتو قام برحلة مماثلة منذ خمس سنوات‏,‏ حيث قضي ثمانية أيام في المحطة الفضائية المدارية ليكون بذلك أول سائح في الفضاء‏,‏ وقد خاض تيتو البالغ من العمر وقتذاك ستين عاما غمار تدريبات شاقة استعدادا للرحلة التي اعتبرها حلم وطموح حياته والتي كلفته أيضا عشرين مليون دولار دفعها لوكالة الفضاء الروسية‏.‏إن مليونيرات آخرين لا ينفقون المال إلا في تشييد القصور أو اقتناء السيارات وطلب اللهو‏,‏ فما بالك بمن يدفع عشرين مليون دولار ليرتاد المخاطر‏.‏ ونحن كثيرا ما نسمع بمحاولات جريئة لبلوغ أعلي قمم الجبال أو بمن يبحر حول العالم في قارب صغير‏,‏ وسمعنا يوما بمحاولة شاب أمريكي اجتياز نهر النيل من منابعه إلي مصبه في قارب لم يكتب له النجاح‏.‏ ومنذ سنوات نقلت وكالات الأنباء العالمية خبر وصول عداءة انجليزية إلي شاطئ البحر المتوسط قادمة من ساحل مدينة كيب تاون بجنوب إفريقيا مخترقة قارة إفريقيا كلها عدوا علي قدميها‏.‏إن روح التحدي والمثابرة هذه هي التي جعلت أمما بعينها تملك ناصية الأمور في العالم وأخري تتفرج عليها ولاشك أن طموح الإنسان لا نهاية له ويدفعه دائما إلي المغامرة حتي يكون له السبق والامتياز‏,‏ أما الذي يعيش فقط من أجل رزقه فإن أدركه اثاقل إلي الأرض وأخلد للراحة وهو كما قال الشاعر العربي متهكما‏:‏دع المكارم لا ترحل لبغيتها‏...‏ واقعد فإنك أنت الطاعم الكاسي
د‏.‏ يحيي نور الدين طرافأستاذ بطب القاهرة

نشر في جريدة الأهرام المصرية

في يوم 2-11-2006

صفحة قضايا وأراء

بريد القراء


الجمعة، أبريل 10، 2009

البحث عن العلم

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
من أين أبدأ
أين هوالطريق؟
الآن ها هو ذا في الأفق المضيء من بعيد
كان الهدف من إنشاء هذة المدونة
هو متابعة الحركة العلمية
وما إلي ذلك
والحديث عن المسميات العلمية
فيما يدعي
الكوانتم
قانون بقاء الطاقة
النسبية
الحرب النفسية
الحرب البيولوجية
دراسة التحولات في المجتمعات
كالمجتمع الإيراني بشكل خاص
لآنه محور تخصصي
ولكني إصبت بلجة في افكاري بعد مراجعة المدونة
وما نشر بها
فلم أجد غير موضوعين
أحدهما عن
مرض السكر
والاخر عن مقاتلة إعتراضية
وقد إصبت بالإحباط لذلك
فقد كان الهدف أجمل وأصعب من الوصول إليه
فقد كان نداء من وسط الظلمات
يقول لي دوما
حي علي العلم
حي علي العلم
حي علي الجهاد
حي علي الجهاد
حي علي الفلاح
حي علي الصلاح
حي علي خير العمل
ولكن كانت النتيجة التكاسل
أعدكم إني سأبدا من جديد
سأتعلم من خطأي هذا
سأعود قريبا
ولكن مع قبس من نور العلم
قبس من الأمل في حياة أفضل
قبس من طموحي
فيض من احلامي
رقاقة بسيطة من يأسي
ولكنها ستخبو جذوتها إن عاجلا
أو أجلا
فلربما أكون أكون أحدكم أو شخصا أخر
ولكنه
مجرد ردة فعل لنعود من جديد
لنبدأ العهد الجديد
كان ما سبق مجرد لمحة
ونظرة إلي الماضي
لنصنع من خلالها أمل المستقبل
فالتجديد هو قتل القديم بحثاً
وإلي لقاءا أخر
بإذن الله
8:55م
10-4-2009م
عابر سبيل

الثلاثاء، أبريل 07، 2009

كلمتان

حاولت ان أنساكي
وأن أتناسي طغيان هواكي
ولكن كيف
كيف لمثلي بهذا؟
حاولت أن امحوكي
من ذاكرتي المتعثرة
ولكن كيف
حبيبتي
روحي
فؤادي
ذات يوم كنت أهيم بهواكي
وأعيش لأجل لحظة بجوارك
كانت أقصي أحلامي مجرد أن تفكري بي
نعم كانت تلك أقصي أحلامي
فأجدك تحبيني
وبسبب حماقتي تكرهيني
ويضيع حبي وحبك في العدم
حبيبتي وروحي


بعيد عنك حياتي عذاب
كلمات مؤلمة
تصف حال العاشقين
نعم تصف حالهم العذاب
أهل العشق حياري
وبين الماضي والحاضر سهاري
وأنا جانبك حبيبي
بأفكر فيك يا طبيبي
حبك ساكن في جوليبي
تمت
07/04/09
08:20 م
عابر سبيل

الأحد، أبريل 05، 2009

اللقاء المنشود والألم المعهود

اللقاء المنشود والألم المعهود
وباعيش علي ذكري هواك
ودموعك وجفاك
وحبك ولقاءك
ذكري
الوفاء والخيانة
كانت من أجمل الأيام
وصارت ذكري تقريبا
تكاد تكون في النسيان
في ذلك الظلام العقلي
في تلك البقعة المظلمة
في ذلك الركن الداكن
كنت قد إعتزمت ذات يوم
لقائها ومصارحتها
حتي يتبين لي
الخيط الأبيض من الخيط الأسود
وتبدأ الشمس في الشروق
والغيوم في الغروب
فعزمت وتوكلت
علي الله وحده
وحاولت أكثر من مرة
علي مدي شهر
مر علي كأنه عمري كله
وتحدد الموعد
وتوجهت للمكان المنشود
علي أمل اللقاء
والعناق
والحب
والوفاء
وكان ما كان
من حيث الحب والأمل
فوجدتها أتية
وعلي وجهها إمارات الفزع
والخوف المريع
فأحسست بأن الشمس لن تشرق
والغيوم لن تغرب أبدأ
فواجهت تجهمها
وسألتها ما بك؟
فجاوبتني بأنها
........
........
.........
.........
فكأن لسانها نصل
لخنجر مادي
مسنون مسموم
إخترق عنان نفسي
قبل روحي
ومزق نياط قلبي
بدلا من المرة
الف الف الف مرة
فكاد يغمي علي
ولكني تماسكت
وتمالكت نفسي
قدر الإمكان
فلم يعد لحبي مكان
صار وهم
في عالم الأحلام
كاد ان يصل للواقع
ولكنه إصيب بعثرة
جراء صدمة الخمود
كدت أسقط قتيلا
لأمنية طويلة
صارت قاب قوسين
او أدني من الواقع
فجاء بريق الموت
فقد رأيته
نعم رأيت الموت
يرفرف بأجنحته
بعد هذا اللقاء
وكأنه يحادثني قائلاً
هاقد حانت لحظتك
وروحي تقول له
خذني إليك
خذني إليك
فلم يعد للحياة جدوي
فلم يعد لها معني
فلم يجيبها الموت بأي إجابة
بل وجدته يتجاهل كل شيء
ويسير في طريقه بلا أدني أثر
فما كان من يدي
الإ أن أستالت شفرة
وحاولت قطع سبل الحياة
فما كان منها أدني أثر
فعندما استللتها
كانت أبرد ما يكون
فعدوت صاعدا لآعلي ما اجد
لكي ألقي بجسدي قتيل الهوي
في مهب الرياح من أعلي مكان أجده
فما بي الإ وجدت أسواره وكأنها جبال
عالية عاتية
يصعب علي الدليل حتي صعودها
فلم يكن لي فرصة في هذا أيضا
فما كان مني الإ إيقنت بأنه
مقدر ومكتوب
أن أكون وسط الغيوم
بعيدا عن السحاب
بعيدا عن معشوقتي
حبيبتي
روحي
قلبي
نفسي
عيني
كل ما لدي
كل ما علي
لم تتم بعد
فهي قصة حية
لواقع أليم
لشخص ذهب
وإنتهي وجوده
فقد توفاه
ذو الجلال والإكرام
1:21ص
5-4-2009م
عابر سبيل

أخيرا

أخيرا
اخيرا خارج حدود عالم الأحلام
وداخل حدود الواقع المنشود
كلمتها وكلمتني
هاتفتها وهاتفتني
ناقشتها وناقشتني
وإعترفت لها
وجاوبتني
أخيرا
نعم اخيراً
إعترفت لها بحبي
لا بل بعشقي
فكان جوابها فاترا بعض الشيء في البداية
وأحسست ان روحي تكاد تكون قد خرجت
وصعدت إلي بارئها
ولكن مع زيادة إصراري
علي هيامي بها
أجدها تقول لي
وما نهاية هذا الحب؟
فرددت بالجواب التقليدي
عقد القران
والبيت والأطفال
اليست تلك بالنهاية المرجوة؟
فقالت لا لا لا لا لا
أبغي ان أعيش قصة حب
وليس قصة عشق
إتركني لمهلة حتي أتثبت من كلامك
فتركتها
وانا إلي الأمس في إنتظارها
إلي أن اتاني الجواب
بالإيجاب وأنه ليس هناك من هو أفضل مني
وبعد عدة أيام مرت وكانها لحظات
بسبب العشق والهيام
بدون ملل أو سأم
أجد من يقول لي
كل شيء قسمة ونصيب
فأردت معرفة السبب
ليبطل العجب
وكم كان عجيبا بالنسبة لشخص مثلي
فقد قوبل حبي وعشقي وهيامي
وكل شيء حسبته جميلا
بالغدر والخيانة
فقد تقدم لها أحد أثري الأثرياء
فكان المال قد ذهب بالحب بعيدا
وضاع حبي
ودمرت نفسي
وصارت شتاتا علي شتات
والبقية تأتي علي قدر ما يكون
فهكذا أخيرا
صارت الحقيقة سراب
والسراب حقيقة
فالحب صار وهم
فهكذا هي النهاية
أخيرا
تمت
11:42م
4-4-2009م
عابر سبيل

الجمعة، أبريل 03، 2009

بضع من الهذيان

بضع من الهذيان
في الظروف السيئة التي مثل هذة




لا أستطيع تذكر الإ الله وانت





وأتمني لو كنت معي







كنتي مسحتي دمعتي،




لو كنتي معاكي كنت حضنت دموعك بين رموش عينيا،






واه والف اااه علي حب ضاع







ولا والف لا علي مستقبل في الطريق للضياع؛








ولا عزاء للإقارب







فقد توفي قلبي






وذهب حبي عبثا مع الريح





وكأنه لم يكن حبا في زمنا ما





واه والف ااه.






فلم يعد لليأس




وسط حديقة أملي




أي مكان






ولا للحب





وسط حديقة كرهي




أي شيء




فقد صار الحب





مجرد بضعة أوهام





ولا أيا كان



مجرد اوهام والسلام





فانا كنت في وقت من الاوقات




بأحب أميرة من الأميرات



إن لم تكن أميرة الأميرات



قوام زي الغزال



وروح جميلة اه




ووجه للقمر




ونظرة للنمر




وحكمة تكاد تصل




لعنان السماء




فما كنت الإ




بعاشق ندمان




بأحب في النسيان




في حب مستحيل




وأمل وذكريات




حب ضاع




ومستقبل في طريقه للضياع




وكأنه أصعب حب




عندما تجد من تحبه




لا يحبك




ومن تعشقه




ولا يبادلك بمثل هذا





ولا بقليل من ذاك




فإلي أين من كل هذا وذاك؟





مجرد بضعة أوهام




لعاشق في الضياع




يسعي للحصول علي




ريشة جميلة




يتعلق بيها




بدلا من الغرق




في هيجان طوفان بحر





الحب الاعمي




ولكن راحت الفرصة



وكأن شيء لم يكن



فهو يسعي كأن



لم يسعي




ويعشق وكان لم يعشق




فقد ذهب منه الطريق




وصار طي النسيان



فما هو الإ بضع من الهذيان



لعاشق في النسيان


تمت

6:34ص

3-4-2009م

عابر سبيل